محمدطاهاي عزيزممحمدطاهاي عزيزم، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
مسيحاي عزيزممسيحاي عزيزم، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

گفته ها و ناگفته هاي مادرانه

بدون عنوان

  سلام از بعد از مریضیت تصمیم گرفتم دیگه تا جون درست حسابی نگرفتی نبرمت مهد کودک دیگه پیش مامانی بودی. ما به مامانی خیلی مدیونیم . خیلی برای تو وقت گذاشت و حوصله کرد. دی ماه 1388 ما تو رو بردیم اصفهان و اونجا موندی توی این فاصله که تو نبودی ما خونه رو کاغذ دیواری کردیم. نقاشی کردیم تا وقتی تو میایی دیگه خونه تمیز باشه ولی من هرشب بالشت رو می گرفتم تو بغلم و بو می کردم دلم برات یه ذره شده بود ولی برای اینکه جلوی بابا تودار باشم و سعی کنم که نزارم اونم جای خالی تو رو احساس کنه برو خودم نمیاوردم و زمانی که بابا نبود های و های گریه می کردم. آخر دی من و بابا اومدیم دنبالت. باورم نمی شد بزرگ شده بودی . خیلی هم با مزه ......چه ل...
21 تير 1389
1